با توجه به شناختی که از انقلاب اسلامی داشتیم، سال88 غیرمترقبه بود، اختلافات به اوج خود رسید، تفرقهها شدت گرفت و تا حدودی اختلافافکنیهای بیگانگان موفق از آب درآمد و بهدلیل برخی توهمها و ریشهیابیهای غلط و برخی فرافکنیها، انگشت اتهام بیش از حد به سوی نیروهای داخلی نظام نشانه رفت و شاهد موضعگیریهای نهچندان مهربانانه و مطلوب از سوی جناحهای مختلف بودیم.
متأسفانه در سال88، بیش از آنکه بر اشتراکها و منافع و مصالح ملی تأکید شود، بر تفاوتها و اختلافها اصرار ورزیده شد. بدینترتیب اختلافات بوی تنازع بهخود گرفت و سال دردناکی را پشتسر گذاشتیم، بهرغم اینکه میشد این اتفاق رخ ندهد و عاقلانهتر و متینتر با حوادث برخورد شود.
به هر حال هرچه بود، گذشته است و باید از همین اتفاق هم یک فرصت بسازیم و یکبار دیگر عقلای قوم دور هم جمع شوند. اینجا باید منافع گروهی را کنار گذاشت، در اینجا بحث مصالح نظام، انقلاب و حفظ نظام جمهوری اسلامی مطرح است و باید از بسیاری از منافع شخصی و گروهی دست کشید و به این امر مهم توجه کرد. عقلا باید دور هم بنشینند، ریشهیابی و تلاش کنند از این شرایط نیمهبحرانی- اگر نگویم بحرانی- یک فرصت بسازند، بیش از آنکه یکدیگر را متهم کنند، سعی کنند اختلافات را به وحدت تبدیل و ریشه اختلافات را به سمت بیگانه پرتاب کنند.
جناحهای مختلف هم نباید بیش از این یکدیگر را متهم کنند. در این مسیر اگر قصوری صورت گرفته یا تقصیری حاصل شده است، بر حسب تفکیک قوا، این مسئله را به قوهقضاییه واگذار کنند و این قوه هم تنها با استناد به اسناد محکمهپسند، حکم صادر کند. باید به این سمت حرکت کنیم و بار دیگر آن نشاط سیاسی درونگفتمانی را برگردانیم و بهخودمان این آموزش را بدهیم که یک کشور شرایط بحرانی و عادی دارد و باید بتواند با تکیه بر معیارها و مبانی قابلقبول خود با شرایط غیرعادی، نیمهبحرانی و بحرانی مواجهه سالمی داشته باشد.
بهترین کاری که میشود کرد این است که به دور از موضعگیریهای خصمانه شرایط مطلوبی را فراهم کرد تا افراد مختلف در بستری آرام حرفهای خود را بزنند، مسائل و مشکلات سال88 را احصا و سپس آنها را ریشهیابی دقیق کنند و بکوشند تا راهحلی بهدست بیاید.
اگر این فرصت و بستر فراهم نشود، نمیتوان پیشبینی کرد که اهداف دیگر نظام هم محقق شود. این مسئله یک بستر مهربانانهتر و رحمانیتری میطلبد که در این بستر، افراد با هم گفتوگو کنند و در درجه اول منافع، مصالح وحدت ملی را مبنا قرار دهند. گفتوگو میان افراد باید برمبنای مصالح، منافع و وحدت ملی باشد، در این بین از برخی تهمتها و اتهامها که خارج از حد مطلوب است و ادبیات آن هم ادبیات مناسب و متناسب با جمهوری اسلامی و ادب اسلامی نیست، باید فاصله گرفت و این ادبیات را سامان داد.
بهنظر من همان مسائلی که در سال88 توسط چهرههای متعادل نظام- چهرههایی که سابقه انقلابی دارند و دوران سخت انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را لمس کردهاند و پشتسر گذاشتهاند - مطرح شد باید توجه کرد. باید بستری فراهم شود تا نخبگان، چهرههای متعادل، روشنفکران و اندیشمندان دور هم جمع شوند و در یک فضای سالم و آرام مسائل سال88 را احصا کنند و بکوشند کشور را از این شرایط غیر شفاف خارج کنند.
همین پیشنهاد باید اساس کار در سال89 قرار بگیرد. باید توجه داشت که در برابر یکسری اتفاقات رخ داده که باید بهخوبی ریشهیابی شوند، شاید اگر بهگونه دیگری برخورد میکردیم شاهد اتفاقات امسال نبودیم. میشود از این شرایط هم یک فرصت ساخت و انقلاب اسلامی آنقدر ظرفیت و گنجایش دارد که بتواند از این مسئله هم عبور کند ولی این نیاز به یک همت دستهجمعی دارد و نباید اینطور باشد که عدهای فکر کنند پیروز مطلق این میدان هستند و کماکان میتوانند بر این اختلافات فائق بیایند.
فرصتسازی از شرایط فعلی کشور، منوط به ایجاد نگاه و نگرش جدید است. نیاز به یک نگاه و نگرش جدید است. هرکس در این زمینه به سهم خود مسئولیت دارد و حتی اگر صاحبان قدرت به مسئولیت خود توجه نداشته باشند، این مسئله از نیروهای مدنی و غیررسمی سلب وظیفه نمیکند.
ما در سال89 نیازمند اداره عقلانی و اخلاقی کشور هستیم. وقتی فضا به هم میریزد تفرقهآمیز میشود، نمیتوان توقع اداره عقلانی و اخلاقی کشور را داشت. ما باید سر فرصت به تحقق هرچه بیشتر سند چشمانداز 20ساله، تحقق سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری و طرح مصوب مجلس درباره اصل44 بیندیشیم و با واکاوی دقیق، به لایحه پیشنهادی دولت برای برنامه 5ساله پنجم توجه داشته باشیم. وقتی لایحه پیشنهادی دولت را مرور میکنم، آن را فاقد توجیهات عقلانی و استراتژیک لازم میدانم و معتقدم که به بسیاری از سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری در خصوص برنامه پنجم توجه نشده است و همه این حرفها را هم بهصورت مستند عرض میکنم. مخصوصا در بخش فرهنگی این لایحه احساس میکنم که تقریبا میشود گفت انطباق محتوایی با سیاستهای پیشنهادی ندارد.
کشوری که میخواهد به اهداف درازمدت خود نائل آید باید توجه بیشتری به برنامههای خود داشته باشد. این مسئله یک بستر آرام، عقلانی و منطقی میطلبد. از آنجا که شخصا میخواهم رعایتکننده نیاز به وحدت باشم، فعلا بهخودم این اجازه را نمیدهم که کسی را متهم کنم و این عبارت را به کار ببرم که ممکن است این قبیل شرایط فرصتی را برای عدهای ایجاد کند که نگاه عقلانی و اخلاقی نداشته باشند ولی اگر قرار است کشور عقلانی و اخلاقی اداره شود، این نیاز به آرامش، ثبات و بستر سالم برای نقد دارد.
وقتی شرایط یک شرایط غیرعادی القا شود، خودبهخود نمیتوان به نگاههای درازمدت سامان بخشید. شاید مهمترین مسئله ما برای اداره کشور، بررسی دقیق و علمی لایحه برنامه پنجم توسعه باشد و باید از نسبت آن با برنامه چهارم، سند چشمانداز و منابعی که در اختیار داریم مطمئن شویم و مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دیگری که میتوان از آنها بهعنوان ضرورتهای کشور نام برد نیز باید بهگونهای مرتبط با این برنامه باشد و اگر بهصورت شتابزده با آن برخورد شود از بسیاری از اهداف خود باز میمانیم.
اینطور عنوان میشود که باید دهه چهارم انقلاب، دهه پیشرفت همراه با عدالت باشد. این پیشرفت الگو لازم دارد و حتی عدالت هم همینطور است؛ چراکه عدالت فقط جنبه توزیع ثروت نیست بلکه جنبه تولیدی و ابعاد مختلفی دارد و همه اینها در یک بستر آرام شکل میگیرد نه در یک بستر شتابزده، احساسی و عاطفی که ضرر آن را جامعه و کل کشور خواهد دید.
درباره مهمترین تجربیات سال88 میتوان به 2 مسئله اشاره کرد؛ اول اینکه باید توجه داشته باشیم که این انقلاب آسان شکل نگرفت و جمهوری اسلامی به راحتی محقق نشد. تا زمانی که تاریخ خود را به درستی مرور نکنیم و حوادث انقلاب اسلامی و 8سال دفاع جانانه در دوران دفاع مقدس را پیشروی خود نیاوریم و نگاهی به ایثارگریها، شهادتها، سختیها، گرفتاریها، عشقها و آرزوها نیندازیم متوجه نمیشویم که چه وظیفهای پیش روی ماست.
ما باید توجه داشته باشیم که بیگانه و استکبار رفاقتی با کشوری که منافع آنها را در دنیا به چالش بکشد ندارد و نباید هیچ تردیدی کرد که او در کمین این انقلاب نشسته است و به شکلهای مختلف میخواهد ضربه بزند. همه ما باید به این مسئله توجه داشته باشیم و بدانیم که این انقلاب و نظام آسان به دست نیامده است.
تجربه دوم این است که ما نباید از این مسئله غافل شویم که اداره سالم جامعه نیازمند مشارکت عمومی، وحدت در عین کثرت است و نباید فریب تفرقهافکنیهای بیگانه را بخوریم و به نام مقابله با بیگانه و استکبار در دام آنها بیفتیم یا بهدلیل توطئههای بیگانه نباید هر مسئله داخلی را به سمت غرب پرتاب و از خودمان سلب مسئولیت کنیم.